قاراشمیش ! ...

+ اون ریلیشنه بود ؟! خب هیچی ولش کنید ! ... عادت کردم به رفتن و اومدن آدما تو زندگیم ... عادی شده برام ... بسکه هدف همه چرته ... بیخیال ... خودمو تنهاییمو عشقه ... 


- تابستون کوتاهه ؟! تابستون خوبه ؟! تابستون خفنه ؟! خیر ! خیلیم گهه ! خیلیم عنه ! خیلیم حوصله سربره ! وقتی رفیقایی که یه دنیا روشون حساب واکرده بودی واسه این تابستون ریدن دسته جمعی ! ...


+ یه دوست از یه شهر دور ... یه روزایی صبح تا شب ، شب تا صبح اس ام اس بود که میرفت و میومد ... تا ریلیشن شد ! بیخیال تو شد ... رفت دنبال آدم جدید زندگیش ... دلت گرفت ازش ... تو روزای گهی که داشتش تو بودی و تو روزای گه تو اون هیچ کاره بود ... دوباره از ریلیشن دراومد و فهمید ک ااااا ، تو بهترین اتفاق زندگیش بودی ... چقد تورو دوست داشته و خبر نداشته ... اومد تهران ... دیدمش واسه اولین بار و شکوندم اون بتی که ازش ساخته بودم ... ( الحق دوستش خیلی خوب بود :)))) میخواااااااام :))))) )


- دلت خوش باشه به دور همی دخترونه هاتون ... بشینید ورق بازی کنید و چرت و پرت بگید و آهنگ گوش کنید و یه دو کام حبس ... پاکت پاکت خالی شه و دنیا دنیا دلاتون خالی تر و آروم تر ... خوشحالم که یه هفته ای بابام نیست و این میشه برنامه هرروزمون ....


+ یه برنامه های دور و دراز واسه یه سفر ... دعا کنید بشه ... بشه یه دنیا خوشحال میشم ...